لاله (هنگامه) چوبین، مادر جاویدنام آرتین رحمانی پیانی از جانباختگان خیزش ملی ایران و خواهر زندانی سیاسی، رضا چوبین به شعبه پنجم دادیاری دادسرای شهرستان ایذه احضار شد.

لاله چوبین، با انتشار تصویری از برگه ابلاغیه دریافتی خود، در صفحه اینستاگراماش نوشت: «من مادر به جرم دادخواهی از خون به ناحق ریخته پسرم و برادرم که چندین ماه است بدون تفهیم اتهام در زندان محبوس کردهاند، به دادسرا احضار شدم. در اینجا اعلام میکنم که احضار به دادسرا نه در منِ دست از جان شسته رعب و وحشتی ایجاد میکند و نه خللی در عزم و اراده راسخم در جهت بیان حقیقتِ شب بیستوپنج آبانماه، شهرستان ایذه.
نیک میدانم که این راهی که در آن گام گذاشتم، پایاناش جان سپردنم در راه آزادی و عدالت است.»

رضا چوبین، برادر وی بیستودوم فروردینماه، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی همراه با ضرب و شتم بازداشت و پس از مدتی با پایان یافتن مراحل بازجویی به زندان شیبان اهواز منتقل شد.
جاویدنام آرتین رحمانیپیانی، نوجوان ۱۷ساله، در جریان خیزش ملی، بیستوپنجم آبانماه ۲۵۸۱، در شهرستان ایذه با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بقتل رسید.

حسین و مهدی کاظمی، برادران جاویدنام مجید کاظمی، از قربانیان پروندهی خانه اصفهان، یکشنبه، بیستوهشتم خردادماه، با قرار وثیقه بطور موقت آزاد شدند.


حسین و مهدی کاظمی، سیاُم اردیبهشتماه، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بودند.
حسین کاظمی، پیشتر نیز در تاریخ سیاُم آبانماه ۲۵۸۱، به همراه جاویدنام مجید کاظمی در یک باشگاه اسب سواری واقع در اصفهان بازداشت و پس از مدتی با قرار وثیقه پنجاه میلیون تومانی آزاد شده بود.
پیام ولی، شهروند بهائی محبوس در زندان قزلحصار کرج، از حق تماس تلفنی با خانوادهاش محروم است.
به نقل از یک منبع آگاه: «کارت زندان این شهروند بهائی از اوایل خردادماه، با دستور مسئولان زندان مسدود شد و وی از تماس تلفنی با خانواده و خرید از فروشگاه زندان محروم مانده است. این اقدام پس از آن صورت گرفت که آقای ولی از طریق تماس تلفنی یک پیام صوتی از داخل زندان خطاب به رئیس مجلس منتشر کرد. پیام ولی از ابتدای خردادماه، فقط یک بار ملاقات حضوری با خانواده خود داشته است. دیگر زندانیان نیز از طرف مسئولان زندان تهدید شدند که کارت خود را در اختیار پیام ولی قرار ندهند.»

پیام ولی، شهروند بهائی ساکن کرج، دوم مهرماه سال ۲۵۸۱، ضمن تفتیش منزل توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد. وی پس از مدتی به زندان قزلحصار انتقال داده شد.
پیام ولی، پس از مدتی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب استان البرز به اتهامات «همکاری با دول متخاصم»، «اغوا یا تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر» و «تبلیغ علیه نظام» در مجموع به شانزده سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و دو سال اقامت اجباری در شهرستان یاسوج، همراه با معرفی هفتگی خود به دادگاه انقلاب، محکوم شد.
این شهروند بهائی در نهایت بیستُم اردیبهشتماه ۲۵۸۲، توسط شعبه ۱۲ دادگاه تجدیدنظر استان البرز به اتهامات «همکاری با دول متخاصم»، «اغوا یا تحریک مردم به جنگ و کشتار با یکدیگر» و «تبلیغ علیه نظام» در مجموع به نُه سال و نُه ماه حبس تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، شش سال حبس تعزیری برای او به اجرا در آمد.
محمد ابوالحسنی، زندانی سیاسی محبوس در زندان چوبیندر قزوین، دوشنبه، بیستودوم خردادماه،توسط مسئولان زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
به نقل از یک منبع نزدیک به خانوادهی ابوالحسنی: «ساعت دو بامداد روز جاری درگیری لفظی بین آقای ابوالحسنی با افسر نگهبان رخ داد. به دنبال این رویداد، صبح روز بیستودوم خردادماه، محمد ابوالحسنی، توسط آقای قلیان، معاون رئیس زندان و دو تن دیگر از مسئولان زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. وی بر اثر ضرب و شتم بیهوش و پس از انتقال به بهداری به هوش آمده است.»

محمد ابوالحسنی، که دوران محکومیت خود را بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در زندان چوبیندر قزوین سپری میکند، از حق تماس تلفنی آزاد با خانوادهاش محروم است. وی باید در حضور ماموران زندان با خانواده خود، تماس تلفنی برقرار کند.
این فعال مدنی، دوشنبه هفدهم بهمنماه، بدون اطلاع قبلی، همراه با ضرب و شتم از زندان اوین به زندان چوبیندر قزوین منتقل شد.
محمد ابوالحسنی، پیشتر توسط شعبه بیستوشش دادگاه انقلاب تهران به اتهامات «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به پانزده ماه حبس تعزیری و چهار ماه کار اجباری در سازمان جهاد کشاورزی به مدت روزی ۴ ساعت محکوم شد. این حکم فروردینماه ۲۵۸۰، توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید و اجرایی شد. محمد ابوالحسنی، اواسط مهرماه سال ۲۵۸۱، در پرونده دیگری که در زمان تحمل حبس برعلیه وی گشوده شد، توسط شعبه بیستوشش دادگاه انقلاب تهران به اتهام «اجتماع و تبانی» به چهار سال حبس محکوم شد.
حکم چهل و هفت سال حبس تعزیری و مجازاتها تکمیلی سیزده شهروند بهائی ساکن استان البرز، توسط شعبه ۱۲ دادگاه تجدیدنظر کرج، عینا تایید شد.
بر اساس حکم ابلاغ شده به این شهروندان بهائی، عفیف نعیمی، به هفت سال حبس، سامان استوار و کامیار حبیبی هر کدام به پنج سال حبس، رامله تیرگرنژاد، الهام شارقی آرانی و سابین یزدانی، هر یک به سه سال حبس، مهسا تیرگر، شهرزاد مستوری، صدف شیخ زاده، نگین رضایی، نکیسا صادقی، صهبا ادیانی و بیتا ممتازی هر کدام به دو سال و یک ماه حبس محکوم شدهاند. هر یک از این شهروندان علاوه بر این به جزای نقدی، ممنوعیت اقامت در استان البرز، ممنوعیت از حقوق اجتماعی و منع خروج از کشور نیز محکوم شدهاند.

به نقل از یک منبع آگاه: «جلسه دادگاه بدون اطلاع وکلا در شعبه ۱۲ تجدیدنظر کرج، در تاریخ بیستوپنجم خردادماه برگزار گردید، احکام دادگاه بدوی تمامی افراد، عینا تایید و با تعیین مهلت ۱۰ روزه جهت اجرای حکم، ابلاغ شد.»
این شهروندان بهائی، پیشتر در یک پرونده مشترک توسط دادگاه انقلاب کرج به اتهامات «اهانت و فعالیت آموزشی و تبلیغی علیه شرع اسلام»، «شرکت در تشکیل گروه و اداره اشخاص به قصد بر هم زدن امنیت کشور از طریق اقدام به ترویج بهائیت در اطفال، کودکان و نوجوانان»، «فعالیت آموزشی و ترویجی مغایر با شرع اسلام از طریق آموزش و ترویج بر اساس تعالیم بهائیت در مهدهای کودک»، «تبلیغ بر علیه شرع اسلام از طریق آموزش کوچینگ» به حبس، جزای نقدی، ممنوعیت اقامت در استان، منع از فعالیتهای آموزشی و فرهنگی، محرومیت از حقوق اجتماعی و منع خروج از کشور محکوم شده بودند.
منوچهر بختیاری، زندانی سیاسی مشروطهخواه، محبوس در زندان چوبیندر قزوین، با وجود وضعیت وخیم جسمانیاش و نیاز مُبرم به انجام عمل جراحی از حق درمان و مرخصی درمانی محروم است.
به نقل از سارا عباسی، همسر منوچهر بختیاری: «ساعت یک بامداد روز سهشنبه سیاُم خردادماه، منوچهر بختیاری با درد شدید شکم و انسداد ادرار بیهوش شده که او را با ویلچر به بهداری زندان منتقل کردند. اما بهداری زندان تنها به تزریق یک سرم و نصب سوند اکتفا کرده و او را مجددا با شرایط نامناسب جسمی به سلول انفرادی بازگردانند. علیرغم اعلام پزشک معالج وی مبنی بر نیاز به بستری شدن در بیمارستان خارج از زندان، تا کنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است. دادستان کرج، آقای مددی از آزادی و اعزام وی به بیمارستان تخصصی و اعطای مرخصی درمانی ممانعت به عمل آورده است.»

منوچهر بختیاری، پدر جاویدنام پویا بختیاری، نُهم اردیبهشتماه ۲۵۸۰، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در منزل شخصیاش در تهران بازداشت و به سه سال و شش ماه حبس تعزیری، دو سال و شش ماه تبعید و دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
وی پیشتر نیز در دوران تحمل حبس با پرونده جدیدی علیه خود، به اتهام «توهین به رهبری» مواجه شد.
زهره سرو، زندانی سیاسی مشروطهخواه، محبوس در زندان اوین، با وجود اینکه از بیماری داخلی مرتبط به زنان و سستی و بیرمقی در ناحیه مفاصل زانوها رنج میبرد، از حق درمان محروم مانده است. مسئولان زندان اوین، از تاریخ یازدهم اردیبهشتماه ۲۵۸۲، اعزام وی به مراکز درمانی را به بهانههای مختلف، تعلیق و به او اعلام میکنند که در حال پیگیری هستند.

زهره سرو، مهرماه ۲۵۸۰، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و در نهایت توسط شعبه بیستوشش دادگاه انقلاب تهران به اتهامات «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» به هفت سال حبس تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، شش سال حبس تعزیری برای وی به اجرا درآمد.
میلاد زهرهوند، جوان ۲۰سالهی اهل شهرستان ملایر که چهارم آبانماه ۲۵۸۱، در جریان خیزش ملی ایران بازداشت شده بود، به اتهام قتل علی نظری، از نیروهای سازمان اطلاعات سپاه، به اعدام محکوم شده است.

به نقل از یک منبع نزدیک به خانواده زهرهوند: «نهادهای امنیتی به خانواده این زندانی سیاسی اعلام کردهاند که حکم اعدام وی به زودی اجرا خواهد شد.»
میلاد زهرهوند، اکنون در زندان مرکزی همدان محبوس است.
اکبر قلیزاده، مشهور به (یاشار تبریزی)، کنشگر مشروطهخواه، شنبه، سوم تیرماه، با قرار وثیقه سیصد میلیون تومانی آزاد شد. اتهام طرح شده علیه وی «تبلیغ علیه نظام» اعلام شده است.
اکبر قلیزاده، بیستُم خردادماه، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در منزل شخصیاش بازداشت و به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شد.

اکبر قلیزاده، پیشتر نیز در تاریخ یازدهم اردیبهشتماه ۲۵۸۱، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در منزل شخصیاش بازداشت و توسط شعبه بیستوشش دادگاه انقلاب تهران به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یکسال حبس تعزیری محکوم شده بود. وی پنجم بهمنماه ۲۵۸۱، با پایان یافتن دوره محکومیتاش از زندان رجاییشهر کرج آزاد شد.
سارا ثابت راسخ، شهروند بهائی ساکن اصفهان، توسط شعبه هفدهم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به اتهامات «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقدسات اسلام»، «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی» و «توهین به رهبری» به هشت سال حبس تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ مجازات اسلامی، پنج سال حبس برای او قابل اجرا است.
سارا ثابت راسخ، آذرماه ۲۵۸۰، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در منزل شخصیاش بازداشت و در نهایت دیماه همان سال، با قرار وثیقه آزاد شد.

وی فروردینماه ۲۵۸۱، در بخش اول پروندهی خود، توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اصفهان به اتهامات «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبری» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی در فضای مجازی» به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شد. این شهروند بهائی اواخر اردیبهشتماه ۲۵۸۱ در بخشی دیگر از این پرونده، توسط شعبه ۱۱۹ دادگاه کیفری دو اصفهان به اتهام «توهین به مقامات و مامورین» به یک سال حبس محکوم شد. در دادنامه دادگاه کیفری آمده بود که دوران محکومیت این شهروند، تحت نظارت پابند الکترونیکی در خارج از زندان و در شهر اصفهان سپری خواهد شد.
سارا ثابت راسخ، اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت یکساله خود با پابند الکترونیکی در خارج از زندان است.
فرشید جهانتاب، جوان ۲۷ساله، از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری آبانماه ۲۵۷۸، سیاُم خردادماه، جهت تحمل دوران محکومیت ده ساله خود بازداشت و به زندان بهبهان منتقل شد.

فرشید جهانتاب، در جریان اعتراضات سراسری آبانماه ۲۵۷۸، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و توسط شعبه ۱۰۲ دادگاه کیفری دو شهرستان بهبهان به اتهامات «تخریب و احراق بانک ها و تاسیسات مورد استفاده عموم» و «اخلال در نظم عمومی» به یازده سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم شد. این حکم در نهایت توسط شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر خوزستان عینا تایید گردید. با اعمال ماده ۱۳۴ مجازات اسلامی، ده سال حبس برای او قابل اجرا شد.
علی رضایی، از بازداشتشدگان خیزش ملی ایران، توسط شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران به اتهامات «اجتماع و تبانی» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به نقل از یک منبع نزدیک به خانوادهی رضایی: «آقای رضایی در زمان بازداشت و در دادگاه از دسترسی به وکیل محروم بوده است. قاضی صلواتی تا کنون از حضور خانواده علی در دفترش خودداری کرده و آنها را تهدید به بازداشت کرده است.»

علی رضایی، ۴۰ساله، مهندس رشته آیتی، مدرس زبان ترکی استانبولی و مربی بینالمللی یوگا، در جریان خیزش ملی، بیستم آذرماه ۲۵۸۱، در منزل شخصیاش در تهران توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شد. وی پس از گذشت بیست روز با پایان یافتن مراحل بازجویی به زندان تهران بزرگ انتقال داده شد. وی بیستم فروردینماه ۲۵۸۲، به همراه دهها تن از زندانیان سیاسی از زندان تهران بزرگ به اندرزگاه شش زندان اوین منتقل شد.
حامی بهادری، شهروند بهائی، توسط شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهامات «اجتماع و تبانی» و «تبلیغ علیه نظام» به شش سال حبس تعزیری، دو سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
اموال شخصی این شهروند و همسرش از جمله لپتاپها، دوربین عکاسی، هارد، مودم اینترنت و طلاها نیز توقیف شده است.

حامی بهادری شهروند بهائی بیستوشش ساله، سیاُم مهرماه ۲۵۸۱، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
این شهروند بهائی، پس از گذشت سه ماه پس از زمان بازداشت به زندان تهران بزرگ منتقل شد. وی فروردینماه ۲۵۸۲، به همراه شماری از زندانیان سیاسی و عقیدتی، بدون اطلاع قبلی از زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل گردید.
پرهام پروری از بازداشتشدگان خیزش ملی ایران، توسط شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی عموزاد به اتهام «محاربه» به ده سال حبس تعزیری و تبعید به زندان جاسک در استان هرمزگان و به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به پنج سال حبس محکوم شده است.

پرهام پروری، ۲۶ساله، فارغ التحصیل رشتهی مهندسی مکانیک از دانشگاه صنعتی ارومیه، قهرمان چند دورهی رشته ورزشی شنای کشور، اهل سقز و ساکن تهران، دوازدهم مهرماه ۲۵۸۱، در جریان خیزش ملی در تهران، توسط نیروهای امنیتی جمهوری همراه با ضرب و شتم بازداشت و به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات منتقل شد. وی پس از مدتی در تاریخ چهاردهم دیماه همان سال به زندان تهران بزرگ منتقل گردید.
پرهام پروری، فروردینماه ۲۵۸۲، به همراه ۲۰ زندانی سیاسی دیگر بدون اطلاع قبلی از زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل شد.
میلاد ارسنجانی، فعال مدنی و از بازداشتشدگان خیزش ملی ایران، که بار دیگر یازدهم تیرماه، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در منزل پدریاش بازداشت شده بود، دوازدهم تیرماه آزاد شد.
به نقل از یک منبع نزدیک به خانوادهی ارسنجانی: «بازداشت میلاد ارسنجانی به اتهام "تبلیغ علیه نظام" صورت گرفت، اما دادسرای انقلاب شهرستان ملارد، مستندات لازم برای تشکیل پرونده قضایی علیه میلاد را کافی ندانست؛ امری که امروز دوشنبه، دوازدهم تیرماه به آزادی وی منجر شد.»

میلاد ارسنجانی، برای نخستین بار، در جریان اعتراضات سراسری آبانماه ۲۵۷۸، به اتهام «پناه دادن به یکی از مصدومان این تجمعات که جراحات گلوله او را درمان کرده بود» توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در تاریخ دهم بهمنماه همان سال، توسط شعبه یک دادگاه انقلاب شهرستان شهریار به اتهامات «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور» و «توهین به رهبری» به هفت سال حبس تعزیری محکوم شده بود. میلاد ارسنجانی، در نهایت شانزدهم مردادماه ۲۵۸۰، آزاد گردید.
این فعال مدنی دوازدهم آبانماه ۲۵۸۰، برای بار دیگر توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین شد. وی پس از اتمام مراحل بازجوئی به زندان تهران بزرگ منتقل شد. میلاد ارسنجانی، پس از مدتی توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب شهریار به اتهامات «توهین به رهبری» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به پانزده ماه حبس تعزیری محکوم شد. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، نُه ماه حبس تعزیری در برای او به اجرا درآمد. وی در نهایت بیستوپنجم تیرماه ۲۵۸۱، پس سپری کردن حبس تعزیری نُه ماهه خود از تیپ دو زندان تهران بزرگ آزاد شد.
میلاد ارسنجانی، شهریورماه ۲۵۸۱، در جریان خیزش ملی، نیز توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی در نهایت اواسط اسفندماه ۲۵۸۱، از زندان اوین آزاد شد.
عباس شریفی، اهل شهرستان بهشهر، توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب ساری به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری و دو سال تبعید به شهرستان ذهک واقع در استان سیستان محکوم شده است.
عباس شریفی، بیستودوم فروردینماه، برای دومین بار توسط نیروهای اطلاعات سپاه جمهوری اسلامی بازداشت و اواخر اردیبهشتماه، با قرار وثیقه یک میلیارد تومانی از زندان تیرکلا ساری آزاد شد.

این آزادهرزم نُهم مهرماه ۲۵۸۱، نیز در جریان خیزش ملی ایران، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در ساری همراه با ضرب و شتم بازداشت و پس از هفت روز به بند ویژه زندان ساری منتقل گردیده بود. وی بیستودوم آبانماه ۲۵۸۱، توسط شعبه یک دادگاه انقلاب ساری به ۴۳ ماه حبس تعزیری محکوم شد. عباس شریفی، در نهایت دهم اسفندماه همان سال، از زندان ساری آزاد شده بود.
مریم عباسی نیکو، مادر بیتا شفیعیراد، دانشآموز معترض به مسمومیت مشکوک و سریالی دانشآموزان در مدارس ایران، پنجم تیرماه، توسط نیروهای سازمان اطلاعات سپاه جمهوری اسلامی بازداشت و به یکی از بازداشتگاه سازمان اطلاعات سپاه منتقل شده است.

نیروهای امنیتی جمهوری شامگاه دوشنبه، پنجم تیرماه، برای بازداشت مجدد بیتا شفیعیراد، به خانهی پدری او هجوم بردند. ماموران زمانیکه متوجه عدم حضور بیتا در منزل میشوند، پدر او را مورد ضرب و شتم قرار داده و مادرش را بازداشت میکنند.
بیتا شفیعیراد، پیشتر به دلیل شرکت در تجمع اعتراضی دانشآموزان به مسموميتهای مشکوک و سریالی مدارس ایران، در شاهینشهر، بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفته بود.
سهشنبه، ششم تیرماه، وکیل مدافع خانوادهی آدینهزاده، از تشکیل پروندهای علیه علی و مرضیه آدینهزاده، پدر و خواهر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده به اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» در شعبه ۹۰۳ بازپرسی دادگاه انقلاب مشهد خبر داد.
نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بیستوششم خردادماه، مرضیه و علی آدینهزاده، خواهر و پدر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، به همراه رضا آدینهزاده، عموی او در شهرستان فاروج، جهت ممانعت از برگزاری مراسم زادروز ابوالفضل بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.

گلدسته حسینی، مادر جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، نیز شامگاه جمعه، بیستوششم خردادماه، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شد.
گلدسته حسینی، مرضیه، رضا و علی آدینهزاده، در نهایت سهشنبه، سیاُم خردادماه، با قرار وثیقه ملکی از زندانهای بجنورد و شیروان آزاد شدند.
جاویدنام ابوالفضل آدینهزاده، نوجوان ۱۷ساله، در جریان خیزش ملی ایران، شانزدهم مهرماه ۲۵۸۱، در مشهد با شلیک مستقیم گلولهی ساچمهای نیروهای جمهوری اسلامی مجروح شد. وی بر اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان جاناش را از دست داد.
هوشیدر زارعی، شهروند بهائی ساکن شیراز، توسط شعبه یکم دادگاه انقلاب این شهر به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» و «تبلیغات فرقهای به نفع گروههای مخالف نظام» به شش سال حبس تعزیری تحت نظارت سامانه الکترونیکی در محدوده ۱۰۰۰ متری محل سکونت خود محکوم شده است.

به نقل از یک منبع نزدیک به خانوادهی زارعی: «همچنین هوشیدر زارعی در باب مجازات تکمیلی به محرومیت برخی از حقوق اجتماعی به مدت پنج سال، منع فعالیت در فضای مجازی و منع خروج از کشور با ابطال گذرنامه به مدت دو سال و پرداخت جزای نقدی به مبلغ پانصد میلیون ریال محکوم شده است.»
هوشیدر زارعی، ۴۴ساله، قهرمان و مربی رشتهی ورزشی جودو در تاریخ نهم اردیبهشتماه، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در شیراز بازداشت شد. وی در نهایت در تاریخ سیویکم اردیبهشتماه، با قرار وثیقه یک میلیارد و دویست میلیون تومانی زندان عادلآباد آزاد شد.
شکیلا منفرد، ۳۰ساله، زندانی سیاسی پادشاهیخواه، محبوس در زندان اوین با وجود وخامت وضعیت جسمانیاش، از اعزام به بیمارستان و مرخصی درمانی محروم مانده است.
به نقل از یک منبع نزدیک به خانوادهی منفرد: «خانم منفرد به سنگ کیسه صفرا مبتلا شده و به گفته پزشکان باید تحت عمل جراحی قرار گیرد؛ اما مسئولین مربوطه با بهانه تراشی اعزام به مرخصی درمانی وی را ملزم به پرداخت وثیقه یک میلیارد تومانی و تحت نظارت پابند الکترونیکی کردهاند. او کماکان از رسیدگی پزشکی تخصصی در بیمارستان خارج از زندان محروم مانده است. ابتدا مسئولین مبلغ وثیقه را ده میلیارد تومان اعلام کرده بودند که با اعتراض شکیلا منفرد در زندان به یک میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است. اما با توجه به عدم توانایی در تامین وثیقه، خانم منفرد به مرخصی درمانی اعزام نشده است.»

شکیلا منفرد، دهم شهریورماه ۲۵۷۹، هنگام خروج از منزل بازداشت و پس از پایان یافتن مراحل بازجویی در تاریخ بیستوچهارم شهریورماه همان سال، با قرار وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی بطور موقت از زندان اوین آزاد شد.
وی یکم بهمنماه ۲۵۷۹، پس از اتمام جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات پروندهاش که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شده بود، توسط نیروهای اطلاعات سپاه بازداشت و به زندان اوین منتقل گردید.
این کنشگر پادشاهیخواه، در نهایت توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهامات «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «توهین به مقدسات اسلام» به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ ماه کار اجباری در جهاد کشاورزی محکوم شد. این حکم توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران به ۴ سال و دو ماه حبس تعزیری کاهش یافت.
شکیلا منفرد، در زمان سپری کردن دوران محکومیت خود در زندان قرچک ورامین با پرونده جدیدی مواجه شد. وی پس از مدتی توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهامات «عضویت در گروههای مخالف نظام» و «نشر اکاذیب» به دو سال و هشت ماه حبس تعزیری و پرداخت ده میلیون تومان جزای نقدی محکوم شد.
شکیلا منفرد، بهمنماه ۲۵۸۱، در طی تماس تلفنی با خانوادهاش از افزایش محکومیت خود به یازده سال حبس تعزیری خبر داد.
حکم ۵۰ ضربه شلاق زمان (صاحب) فدایی، نوکیش مسیحی، چهارم تیرماه، در شعبه یک اجرای احکام کیفری دادسرای اوین اجرا شد. این نوکیش مسیحی در دوران سپری کردن محکومیتش به دلیل تاخیر در بازگشت به زندان به ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده بود.

زمان فدایی، بیستوچهارم اردیبهشتماه ۲۵۷۵، در مراسم کلیسایی در شهر رشت توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. وی در نهایت سوم تیرماه ۲۵۷۶، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «اداره و تشکیل کلیسای خانگی» به ده سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم پس از درخواست اعاده دادرسی، در تاریخ دوم تیرماه ۲۵۷۸، به شش سال حبس کاهش یافت. وی همچنین، در شهریور ماه ۲۵۷۶، به اتهام «شرب خمر در مراسم عبادتی مسیحیان» به ۸۰ ضربه شلاق محکوم شد.
زمان فدایی، شهریورماه ۲۵۷۸، جهت اجرای حکم حبس راهی زندان اوین شد. حکم ۸۰ ضربه شلاق این نوکیش مسیحی، بیستوپنجم آبانماه ۲۵۷۹، در دادسرای «مقدس» اوین به اجرا درآمد. وی بهمنماه ۲۵۸۱، از زندان اوین آزاد شد.
این نوکیش مسیحی اکنون باید برای گذراندن حکم دو سال تبعید خود، راهی شهرستان نهبندان شود.
چهارشنبه، هفتم تیرماه، شعبه یازده دادگاه تجدید نظر استان گیلان، حکم صادره شده علیه همایون خانلری، شهروند بهائی ساکن رشت، را عینا تایید کرد.
همایون خانلری، پیشتر توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب شهرستان رشت به دو سال و یک روز حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشتی قبلی، محرومیت از حقوق اجتماعی به مدت ده سال و پرداخت مبلغ پنجاه میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده بود.
به نقل از یک یک منبع آگاه: «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی، فعالیت آموزشی مغایر با شرع مقدس اسلام، تحریک و اغواء دیگران جهت جنگ و کشتار با یکدیگر از طریق فضای مجازی، اتهاماتی است که در مراحل بازپرسی علیه این شهروند مطرح شده بود، اما از اتهاماتی که منجر به صدور حکم شده است اطلاعی در دست نیست. در مراحل بازپرسی کشف کتب آموزشی کودکان، جزوات و اوراق و تصاویر مربوط به آیین بهائی از مصادیق اتهامات طرح شده علیه این شهروند عنوان شده بود.»
آقای خانلری، کارگردان و هنرمند تئاتر در آذرماه ۲۵۸۱، توسط نیروهای امنیتی در رشت بازداشت و پس از مدتی با پایان یافتن مراحل بازجویی با قرار وثیقه از زندان لاکان رشت آزاد شد.
وصال ممتازی و انیسا سمیعیان، زوج بهائی ساکن رشت، توسط شعبه سوم دادگاه انقلاب این شهر به حبس تعزیری و محرومیت اجتماعی محکوم شدهاند.
انیسا سمیعیان، به اتهامات «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «فعالیت آموزشی و تبلیغ انحرافی مغایر با شرع مقدس اسلام» به چهار سال و یک و هفده روز حبس تعزیری محکوم شده است.

وصال ممتازی نیز به اتهامات «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «توهین علیه رهبری» و «توهین به شرع مقدس اسلام» به پنج سال و چهار ماه و هفده روز حبس تعزیری و پرداخت سی و هشت میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده است. همچنین هر کدام از این شهروندان بهائی به ده سال و یک روز محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدهاند.
در آبانماه ۲۵۸۱، منزل شخصی این زوج بهائی توسط نیروهای امنیتی مورد تفتیش قرار گرفت. وصال ممتازی، روز سهشنبه، پانزدهم آذرماه همان سال، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت و پس از مدتی با پایان یافتن مراحل بازجویی با قرار وثیقه آزاد شد.
به نقل از یک منبع آگاه: «در زمان بازداشت آقای ممتازی، خانم سمیعیان باردار بود که پس از برگزاری دو جلسه بازجویی با قرار وثیقه آزاد شد.»
وصال ممتازی و انیسا سمیعیان، پدر و مادر دو کودک پسر پنج ساله و سه ماهه هستند.
مرگ بر سه فاسد #مجما ملا، چپی، مجاهد و اصلاحطلب