top of page

نمای کوچک، زندان بزرگ

گزارش هفتگی از نادیده انگاشتن حقوق و آزادی‌های فردی و زندانیان سیاسی در ایران

ـ شنبه۲۰ بهمن، ۲۵۸۳ شاهنشاهی


 

یاشار تبریزی، فعال سیاسی پادشاهی‌خواه، به‌ صورت موقت و با قرار وثیقه از زندان مرکزی تبریز آزاد شد.

بر اساس گزارشی که در صفحه اینستاگرام آقای تبریزی همرسانی شده، جلسه دادگاه او در شعبه ۲ دادگاه انقلاب تبریز در تاریخ ۲۷ دی‌ماه ۱۴۰۳ برگزار شده است. او با اتهاماتی از جمله «برهم زدن امنیت کشور»، «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقدسات اسلامی» و «اهانت به مقام رهبری» مواجه شده است.


علاوه بر این، او در ۲۰ بهمن‌ماه باید بار دیگر در شعبه ۱۲۲ دادگاه کیفری ۲ تبریز به اتهام تصویربرداری از ستاد خبری سپاه پاسداران حاضر شود.


 

با وجود هشدارهای کادر درمان، کوشان پیرزاده تنها دو روز پس از انجام عمل جراحی ناحیه شکم، به قرنطینه زندان اوین منتقل شد.

بر اساس گزارشی که در حساب اینستاگرامی کوشان (خالد) پیرزاده، زندانی سیاسی پادشاهی‌خواه، محبوس در زندان اوین، همرسانی شده است


«با بی‌توجهی به اخطارهای کادر درمان بیمارستان طالقانی مبنی بر نیاز کوشان (خالد) پیرزاده به مراقبت‌های ویژه پزشکی، وی را در روز دوشنبه، ۱۵ بهمن‌ماه، ساعت ۸ صبح، تنها کمتر از دو روز پس از عمل جراحی، به زندان اوین انتقال دادند. قابل توجه است که زندانی پس از بازگشت از بیمارستان ابتدا به قرنطینه منتقل می‌شود؛ مکانی که بدترین شرایط بهداشتی را داراست. این اقدام برای بیماری که به‌تازگی یک عمل جراحی سخت را پشت سر گذاشته، بسیار خطرناک است».


در ادامه این گزارش آمده است:

«بر اساس اطلاعات موثق از داخل زندان، کوشان (خالد) پیرزاده در قرنطینه به دلیل شرایط نامناسب بهداشتی دچار خونریزی از ناحیه ناف شده است. با این حال، از اعزام وی به بهداری جلوگیری شده و هیچ‌گونه خدمات درمانی به او ارائه نشده است».


 

♦️منوچهر بختیاری، پدر جاویدنام پویا بختیاری، به دلیل اطلاع‌رسانی درباره‌ی بیماری‌اش، با پرونده‌سازی جدید در زندان‌ روبرو شد.

سارا عباسی همسر منوچهر بختیاری در اینستاگرام‌اش نوشت:

 «درود بر مردم شریف ایران...

با وجود بیمار بودن همسرم، هر روز هم رژیم یه درد به دردهای ما اضافه می‌کند... گویی پایانی بر اینهمه ظلم و ستم نیست و هر روز ابلاغیه جدید.

این ابلاغیه، ادغام دو اتهام کذب هست  که در مورد همسرم منوچهر بختیاری در زندان قزوین ساختند... یکی توهین به رهبری و دیگری نشر اکاذیب رایانه‌ای هست (به خاطر اینکه همسرم گفت مرا می‌خواهند از طریق بیماریم بکشند و مرخصی درمانی نمی‌دهند) و به همسرم بابت این اتهام ۱۳ ماه و ۱۵ روز حبس دادند و بابت توهين به رهبری ۶ ماه که حال ادغام شد و واقعا زبان قاصر هست از اینهمه لطف رژیم....

و به اینجا ختم نمی‌شود، زمانی که همسرم را تازه از بیمارستان ترخیص کردند و به سلول بازگرداندند و هر روز ایشان را امیدوار که مرخصی تو درست شده و کافیست سند بگذارید و باز هم همان حرف‌های همیشگی... مرخصی در کار نیست... پرونده جدیدی ساختند بدون ابلاغیه، دادگاهی مجازی تشکیل دادند و اتهام تشویش اذهان عمومی در شعبه یک بازپرسی قزوین...

خطابم به قوه قضائیه، یکباره حبس ابد دهید نه ما را بیش از این آزار دهید نه بیش از این همسر دادخواه و دربندم را امیدوار به آزادی. 

ظلمی که در این سال‌ها بعد از به قتل رساندن پویا بر همسرم، من و فرزندم روا داشتند، آنقدر زیاد است که تاریخ فراموش نخواهد کرد.

زورتان فقط به بی‌گناهان رسیده است، زندگی‌مان را سال‌هاست نابود کرده‌اید. پدری را به جرم دادخواهی خون فرزندش به زندان انداخته‌اید آنهم با وجود بیماری و هر روز برایش پرونده‌سازی می‌کنید تا نکند آزاد شود... این عدالت شماست...

حکومت شما ننگ تمام حکومت‌های دیکتاتوریست و تا ابد نام شما را به بدی و ظلم به یاد خواهیم آورد.

متاسفانه با وجود چند نامه کمیسیون پزشکی بیمارستان و پزشکی قانونی در این ۳ سال، باز همسرم از مرخصی محروم و در سلول روزگار سپری می‌کند.

 دادخواهی جرم نیست.

جان منوچهر بختیاری در خطر است.

صدای او باشید که صدای ملت مظلوم ایران بوده و هست.»


 

زن‌کُشی در سایه‌ی بی‌قانونی

فاطمه بادلی، زن ۳۰ساله و مادر دو کودک، پس از سال‌ها تحمل خشونت خانگی، زمانی که برای نجات خود و فرزندانش تصمیم به طلاق گرفته بود، به دست همسرش در کردکوی گلستان با تبر و آجر قتل  رسید.

شوهر فاطمه مقابل چشمان کودکانش در ماه جاری او را به قتل رسانده است.

 قاتل فراری است.


 

قتل خانوادگی در همدان

در دومین مورد از قتل‌های خانوادگی در روزهای اخیر، مردی در شهر جورقان استان همدان، همسر، خواهر همسر، مادر همسر و برادر همسر خود را به قتل رساند و سپس خودکشی کرد.  


به گفته دادستان عمومی همدان ، این فرد پیش‌تر به اتهام نگهداری ۵۰۰ گرم شیشه بازداشت شده بود ، اما با قرار وثیقه در دی‌ماه آزاد شد.

 وی همسر خود را مسئول این اتهام می‌دانست ، در حالی که زن قربانی پس از تحقیقات بی‌گناه شناخته و آزاد شده بود.  

این تراژدی تلخ بار دیگر ضرورت حمایت قانونی و اجتماعی از کانون خانواده را نشان می‌دهد.


 

دختر ۹ ساله‌ای در سنندج قربانی آزار و شکنجه شدید از سوی نامادری خود شده است. این کودک که نشانه‌هایی از ضرب و شتم و آسیب‌های جسمی روی بدنش دیده می‌شود، پس از گزارش مسئولان مدرسه تحت حمایت قرار گرفته است. گفته می‌شود که نامادری او با روش‌های خشونت‌آمیز از جمله ضربه زدن با گوشت‌کوب، فشردن گلو و سوزاندن بدن با چنگال داغ، او را مورد آزار قرار داده است.

پدر کودک که ابتدا از این ماجرا اظهار بی‌اطلاعی می‌کرد، تحت فشار اطرافیان مجبور به شکایت از همسر خود شده است. اما پس از تشکیل پرونده قضایی، این زن متواری شده و هنوز دستگیر نشده است.


براساس گزارش‌های به دست آمده، آنیلا پیش از این نیز بارها به دلیل جراحات ناشی از خشونت به بیمارستان منتقل شده بود، اما هربار با توجیهات مختلف این موضوع پنهان می‌ماند. برادر بزرگ‌تر او، که خود نیز تحت فشارهای مختلف قرار داشته، سرانجام با ارسال تصاویری از آثار ضرب و شتم روی بدن خواهرش، خانواده را در جریان این ماجرا قرار داده است. همسایه‌ها نیز از شنیدن صدای گریه‌های مکرر این کودک در طول سال‌های گذشته خبر داده‌اند.


پرونده این کودک همچنان در حال بررسی است و تحقیقات درباره میزان آسیب‌های وارده ادامه دارد. گفته می‌شود که نامادری او باردار است و همین موضوع احتمال دستگیری او را در آینده افزایش داده است. در حال حاضر، آنیلا نزد بستگان پدری خود نگهداری می‌شود، اما خانواده‌اش به دلایل نامعلومی از صحبت در این باره خودداری می‌کنند.


 

ماه منیر مولایی راد، مادر جاویدنام کیان پیرفلک از جان‌باختگان خیزش ملی ایران در سال ۲۵۸۱ با همرسانی یک یادداشت در بخش روایتگر حساب اینستاگرام خود ،اعلام کرد که به دلایلی مجبور به بستن این صفحه شده است.

او در پیام خود نوشت: «به نام خدای رنگین‌کمان، خدای پویا و خدای کیان درود خدمت همه شما انسان‌های نیک‌اندیش و آزاده من ماه منیر مولائی‌راد هستم، مادر جاویدنام کیان پیرفلک،بنا به دلایلی مجبورم این پیج، که برای زنده نگه داشتن نام و یاد کیان و پویای عزیزم بود و تنها صفحه رسمی بنده می‌باشد، را ببندم.»


 

در پی واژگونی یک اتوبوس حامل دانش‌آموزان در محور ماهان – کرمان، شش نفر جان خود را از دست دادند و ۲۷ نفر دیگر مصدوم شدند.

این حادثه زمانی رخ داد که اتوبوس حامل ۴۰ دانش‌آموز به دلایلی که در دست بررسی است، از مسیر منحرف شده و واژگون شد. گزارش‌های اولیه حاکی از آن است که نقص فنی در سیستم ترمز این وسیله نقلیه عامل اصلی این سانحه بوده و احتمال دارد که فرسودگی اتوبوس نیز در وقوع آن نقش داشته باشد. در همین راستا، مقامات قضایی دستور بازداشت راننده را صادر کرده و مدیر مدرسه را نیز تحت تعقیب قرار داده‌اند. همچنین اعلام شده که در صورت اثبات فرسوده بودن وسیله نقلیه، شرکت حمل‌ونقل نیز با برخورد قانونی مواجه خواهد شد. این حادثه که منجر به جان باختن چهار دانش‌آموز، یک مربی و یک کودک ۹ ساله شد، واکنش‌های گسترده‌ای را در پی داشته و مقامات مسئول وعده داده‌اند که با هرگونه قصور و ترک فعل در این پرونده برخورد جدی خواهد شد. در میان قربانیان، نام‌هایی چون مریم نخعی، پریناز بحرینی‌پور، آتنا مولایی، دینا خنجری، یک کودک ۹ ساله و مادرش به چشم می‌خورد. در حال حاضر، مصدومان این سانحه در مراکز درمانی تحت مراقبت قرار دارند و تحقیقات برای روشن شدن ابعاد مختلف این حادثه ادامه دارد.


 

در پی همرسانی گزارش‌هایی درباره وقوع تجاوز در داخل آمبولانس، دو مورد دیگر از این نوع جرایم در کرج و یکی از شهرهای شمالی کشور فاش شده است. در یکی از این پرونده‌ها، قربانی که پس از این حادثه دچار آسیب‌های شدید روانی شده بود و تحت درمان قرار داشت، یک سال بعد بر اثر سکته جان خود را از دست داد. در مجموع، متهمان این پرونده‌ها به ۱۸۹ ضربه شلاق محکوم شده‌اند.


در یکی از شهرهای شمالی، یک زن بیست‌ساله هنگام انتقال با آمبولانس، هدف تعرض یکی از تکنسین‌های اورژانس قرار گرفت. همسر این زن در شرح ماجرا گفته است که از شیشه خودروی امدادی متوجه شد تکنسین بدن همسرش را لمس می‌کند، اما ابتدا تصور کرد این اقدام بخشی از فرآیند معاینه پس از تصادف است. در نهایت، دادگاه پس از بررسی شواهد، این تکنسین را به جرم رابطه نامشروع یا اقدام منافی عفت (غیر از زنا) به تحمل ۶۰ ضربه شلاق محکوم کرد. پس از مدتی، یکی از همکاران این فرد برای گرفتن رضایت از خانواده قربانی اقدام کرد، اما در دیداری که در محل کار همسر زن انجام شد و توسط دوربین‌های مداربسته ضبط شده بود، اطلاعات جدیدی فاش شد. او اعتراف کرد که این فرد قبلاً نیز چنین جرایمی را مرتکب شده و حتی در برخی موارد از اقدامات خود فیلم‌برداری کرده است.


در پرونده‌ای دیگر که در شهریورماه ۱۴۰۱ در کرج رخ داد، یک زن جوان در داخل آمبولانس مورد تعرض قرار گرفت. پدر این زن اظهار داشته که دخترش پس از این حادثه دچار مشکلات شدید روحی شد و یک سال بعد، در سالگرد آن روز تلخ، بر اثر سکته جان خود را از دست داد. تنها نیم ساعت پس از درگذشت او، خواهرش نیز که تاب تحمل این فاجعه را نداشت، خودکشی کرد.


پدر این قربانی توضیح داده است که پس از وخامت حال دخترش، خانواده با اورژانس تماس گرفتند، اما او را به‌تنهایی سوار آمبولانس کردند. در مسیر، تکنسین اورژانس با تزریق یک آمپول بیهوشی، او را در حالت بی‌دفاع قرار داد و سپس مورد تعرض قرار داد. راننده آمبولانس نیز با منحرف کردن مسیر، به همدست خود فرصت بیشتری برای ارتکاب این جرم داده است. پس از رسیدن به بیمارستان، دختر جوان که به‌شدت آسیب دیده بود، موضوع را با خواهر خود در میان گذاشت. در همان محل، مأمور اورژانس بازداشت شد.


پزشکی قانونی وقوع تعرض را تأیید کرد، اما در نهایت دادگاه برای تکنسین اورژانس حکم ۹۹ ضربه شلاق و برای راننده ۳۰ ضربه شلاق صادر کرد. این پدر که با بغض از رنجی که خانواده‌اش متحمل شده سخن گفته، تأکید کرده که آزمایش‌های پزشکی قانونی در روند صدور حکم مورد توجه کافی قرار نگرفته و متهمان تنها با دو سال محرومیت از کار، آزاد شدند. او گفته است که یک سال پس از حادثه، دخترش که دیگر تحمل این درد را نداشت، بر اثر سکته جان خود را از دست داد و تنها نیم ساعت بعد، خواهر او که نمی‌توانست این فاجعه را تحمل کند، به زندگی خود پایان داد.


این پدر که برای دادخواهی به نهادهای مختلف مراجعه کرده، در حال حاضر از سرنوشت متهمان بی‌اطلاع است اما هدفش از علنی کردن این ماجرا را جلوگیری از تکرار چنین فجایعی عنوان کرده است.


پیش از این، در پرونده‌ای مشابه، یکی از وکلای دادگستری توضیح داده بود که در نخستین مورد افشا شده از این دست، یک تکنسین اورژانس پس از بی‌هوش کردن قربانی که در دوران قاعدگی به سر می‌برد، او را مورد آزار قرار داده بود.


 

روز سه‌شنبه ۱۶ بهمن‌ماه، یک زندانی محکوم به اعدام در زندان دستگرد اصفهان با مصرف قرص و متادون به زندگی خود پایان داد. این فرد که به اتهام قتل بازداشت و به اعدام محکوم شده بود، پیش از انتقال به بهداری جان خود را از دست داد.

گفته می‌شود این زندانی حدود هفت سال پیش به دلیل یک پرونده قتل بازداشت شده و پس از طی مراحل دادرسی، حکم اعدام برای او صادر شده بود. با این حال، وی در شرایطی که اجرای حکم در انتظارش بود، تصمیم به خودکشی گرفت.


گزارش‌های همرسانی‌شده حاکی از آن است که وی بدون آن‌که فرصت دریافت کمک پزشکی پیدا کند، جان خود را از دست داده است. این حادثه در حالی رخ داده که در موارد مشابه، برخی زندانیان محکوم به اعدام به دلیل فشارهای روانی ناشی از سال‌ها انتظار برای اجرای حکم، اقدام به خودکشی می‌کنند.


این پرونده همچنان در حال بررسی است و مقامات زندان تاکنون توضیحی درباره جزئیات بیشتر این حادثه ارائه نکرده‌اند.


 

bottom of page